تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ما رو با اسمه
❤유 تـــــو بیـااااا .... هااااا 웃❤
و با آدرسه hadafmandan.LoxBlog.Com لینک کنید .. سپس آدرسه خودتون و وارد کنید .. سپس آدرسه شما در سایته ما قرار میگیره :)
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 23
بازدید هفته : 77
بازدید ماه : 351
بازدید کل : 364790
تعداد مطالب : 1134
تعداد نظرات : 850
تعداد آنلاین : 1
قفل
..... دنیای کدهای جاوا اسکریپت ...... کد حرفه ای قفل کردن کامل راست کلیک .................... آیکونازتون خواهش میکنم مطالب رو کپی نکنید
آخه خودتون میدونید چرا
حالا خواهشا اگه از مطلبی خوشتون اومد آدرس ایمیلتون رو بدید براتون میفرستم
مثل همیشه ما رو با نظراتتون خوشحال کنید
انـدرزهایی زیبا از دانشمنـد بزرگ آلبـرت اینـشتیـن
نام آلبرت اینشتین در جهان به مثابه ی هوش فراوان و استعداد و نبوغ است. درست است که همه ی ما فیزیکدان نیستیم اما می توانیم از شیوه ی زندگی اش برای رسیدن به موفقیت درس های بسیاری بگیریم.
1. از مواجهه با ترس ها نترس!
او حتی در نوجوانی از به چالش کشیدن نظرات و عقاید اطرافیانش ابایی نداشت. از روش تدریس رایج در مدارس آن زمان راضی نبود. او در یادگیری به تفکر انتقادی در برابر حفظ بی چون و چرای مطالب کتاب ها معتقد بود. اگر قرار بود هر بار که کسی کارهایش را به باد انتقاد می گرفت عقب نشینی کند و دست از تلاش بکشد هیچ وقت به موفقیت نمی رسید. برخی از نظریه های او به سرعت و سهولت در مجامع علمی پذیرفته نشد اما او از پا ننشست، ادامه داد و سرانجام توانست نگاه بشریت را به جهان هستی دگرگون کند.
2. زیاد جدی نگیر!
زمانی که اینشتین در آمریکا به شهرت رسید اغلب مردم او را در خیابان می شناختند و درباره ی نظریه هایش او را سؤال پیچ می کردند. ولی او با لطافت طبع خاص خودش می خندید و می گفت همه من را با پروفسور اینشتین اشتباه می گیرند. با توجه به نوع کاری که انجام می داد(فعالیت عمیق فکری) هیچ کس انتظار شخصیتی شوخ در کسی که با نظریاتش جهان را به لرزه درآورد ندارد. اما تلاش برای نیل به پیروزی کاری نیست که جدیتی همیشگی بطلبد. اندکی شوخ طبعی و شادی در دراز مدت ضامن سلامتی است. اگر اینشتین در تمام مدت کار و فعالیتش جدی و عبوس بود، با کاری که او انجام می داد و مباحث عمیقی که درگیرش شده بود مطمئناً به عرصه جنون می رسید.
3. گاهی فقط تظاهر کن که مشغول فعالیتی!
مانند بقیه افراد اینشتین هم گاهی حس و حوصله کار نداشت او هم به مرخصی می رفت. اما موفقیت و حجم عظیم یافته های او نشان می دهد که علیرغم آنکه گاهی از کار دست می کشید اما هیچگاه مسیرش را گم نکرد و دست از تلاش نکشید. او به خوبی می دانست که احساسات و عواطف تکیه گاهی مطمئن برای اهداف و آرزوهای بزرگ هستند.
4. انتقاد پذیر باش!
مثل همه ی بزرگان می دانست که ممکن نیست همه با عقاید و نظراتش موافق باشند و البته لزومی بر جلب موافقتشان نمی دید. اما این بازخوردها را چالش هایی در ادامه ی راهش می انگاشت و سعی می کرد سختتر کار کند تا به آن ها ثابت شود که اشتباه می کنند و او درست می گوید. تلاش برای جلب رضایت و اعتماد منتقدین تنها اتلاف وقت وانرژی است که می توانی از آن برای پیشبرد کارت فارغ از نظرات و عقاید دیگران استفاده کنی.
5. شکست را سخت در آغوش بگیر!
فیزیک جزء علوم دقیق است اما بعید می دانم هیچ فیزیکدانی در همان ابتدای مواجهه با آن به همه ی ابعادش مسلط شده باشد. اینشتین معتقد بود موفقیت یعنی روند یادگیری در گذر زمان! تنها هدف و مأموریت اشتباهات، آموزش نکات کوچک و بزرگ به او بود. اشتباهاتی که با برگشتن و تصحیح آن ها روی تخته سیاه کارگاهش، راهش را در حرکت دوباره در آن مسیر هموارتر می ساخت. یکی از معظلاتی که همواره ما را عقب نگه می دارد ترس از ارتکاب اشتباه است. در دراز مدت در می یابی که سکوت و سکون به مراتب بدتر و مضرتر از رفتن و اشتباه کردن است. اشتباه در واقع یعنی به پیش رفتن و یادگرفتن آن چه نباید انجام داد.
6. قدم های کوچک بسوی هدف
اکثر ما موفقیت را قله ای دور از دسترس می بینیم و این گاهی باعث می شود هیچ تمایلی به سعی و تلاش از خود نشان ندهیم. چرا سختی بکشیم وقتی به هر حال این راه طی می شود و به پایان می رسد؟ این تصور از پیروزی اشتباه و مهلک است. اینشتین روز و شب تلاش کرد و بر کاستی ها و مسائل علم فیزیک غلبه کرد اما نه یک شبه! هدفی غایی در ذهن داشت و می دانست با هر گامی که به جلو بر می دارد یک قدم به آن چه در ذهنش دارد نزدیکتر می شود. کار کوچکی که در یک زمان محدود انجام می دهی شاید به نظر بزرگ و مهم نرسد اما بدان که در مقیاس بزرگتر حرکتی است کوچک در مسیری طولانی به سوی هدفی بزرگ!
7. خودخواه نباش!
موفقیت های اینشتین موجب حسن شهرت و محبوبیتش در جهان شد. وی بدون هیچ گونه چشمداشت و تمایلی به کسب قدرت یا ثروت موجب پیشرفت و تعالی نوع بشر شد! او خیر و صلاح انسان ها را سرلوحه ی راهش قرار داد و تا رسیدن به آن از پا ننشست. به خاطر داشته باشیم که ما در این دنیا تنها نیستیم و تنها برای خودمان زندگی نمی کنیم. وقتی سخاوتمندانه، با رویی گشاده و قلبی سبکبار و رها به دیگران خدمت کنیم جهان تبدیل به مکانی بهتر می شود و این امر کمک می کند تا در مسیر زندگی دگرش یابیم و انسان های بهتری شویم.
8. تنها به ساز خودت برقص!
اینشتین از دنباله روی های کوکورانه و بی فکر مردم متنفر بود. اگر به دیگران اجازه بدهی در مورد تواناییهایت اظهار نظر کنند باید تنها به رؤیای پیروزی وکامیابی بسنده کنی. آنچه اطرافیان در مورد ما میگویند نظراتی است که البته وحی منزل نیستند و در بیشتر موارد باید به آرامی از کنار آن ها گذشت. قدرت اندیشه و اختیار موهبتی بزرگ برای همه ی انسان هاست. دنیا با آن چه امروز می بینیم بسیار تفاوت داشت اگر اینشتین تحت تأثیر حرف کسی قرار می گرفت که در کودکی به او گفته بود: به درد هیچ کاری نمی خورد!
9. همیشه برای یادگیری و پیشرفت حرص و ولع داشته باش!
او خودش را صاحب استعداد خاصی نمی دید تنها تفاوتش این بود که بسیار کنجکاو بود. او سیری ناپذیر بود. هر مقاله و نظریه ای گامی بود به سوی پرسش و پاسخ بعدی! بعدی! بعدی! همیشه به دنبال تازه ها! همیشه در حال رشد و بالیدن! اگر این صفات را در خودمان نهادینه کنیم به موفقیت نزدیکتر می شویم. سمی ترین تفکر ممکن آن است که فکر کنیم آن چه انجام داده ایم کافی است! احساس کامل بودن را در خودت از بین ببر تا راهت را برای پیشرفت هموار سازی!
10. ادامه بده! از پا ننشین!
در مسیر پیش روی به سوی آمال و آرزوهایت ممکن است با موانع زیادی روبرو شوی. اما این دلیل نمی شود که عقب نشینی کنی و بازی را واگذار کنی! این فقط نشان می دهد که چقدر اراده ات سست و بی جان است! اینشتین کسی بود که سعی کرد در زندگی با مسائل و مشکلات کنار بیاید و آن ها را قدم به قدم حل کند.
و در پایان ۱۰ درس مهم زندگی از آلبرت انیشتین
1. تخیل مهم تر از دانش است چراکه دانش محدود است اما تخیل همه ی هستی را در آغوش دارد، پیشرفت را مشابه سازی می کند و در مقابل چشمانت قرار می دهد و قادر است انقلابی سهمگین به پا کند.
2. تفاوت بین نبوغ و حماقت در آن است که نبوغ محدودیت هایی دارد.
3. هرگز پرسشگری را کنار نگذار، کنجکاوی بشر حتماً علتی دارد.
4. علم بدون دین سست است و دین بدون علم کور.
5. دو چیز نامحدود است، جهان و حماقت بشر! البته درباره ی جهان مطمئن نیستم!
6. افتادن در دام عاشقی احمقانه ترین کاری نیست که بشر انجام می دهد ولی مطمئناً علت این افتادن جاذبه ی زمین نیست.
7. زیباترین تجربه ها ناشناخته ترین آنهاست و این اساسی ترین احساسی است که خاستگاه علم و هنر ناب محسوب می شود.
8. کسی که هرگز اشتباه نکرده کسی است که هرگز تلاش نکرده است.
9. بیشتر از آنچه برای موفق بودن تلاش می کنی برای با ارزش بودن تلاش کن.
10. چشمگیرترین اثرات کاربردی علم آن است که به ابداع چیزهایی میدان می دهد که بر غنای زندگی می افزایند، هرچند آن را پیچیده تر هم می کنند.
حکایـت جـاری مـن، تـو، او
من به مدرسه میرفتم تا درس بخوانم
تو به مدرسه میرفتی به تو گفته بودند باید دکتر شوی
او هم به مدرسه میرفت اما نمی دانست چرا !
من پول تو جیبی ام را هفتگی از پدرم میگرفتم
تو پول تو جیبی نمی گرفتی همیشه پول در خانه ی شما دم دست بود
او هر روز بعد از مدرسه کنار خیابان آدامس میفروخت !
معلم گفته بود انشا بنویسید
موضوع این بود علم بهتر است یا ثروت ؟
من نوشته بودم علم بهتر است
مادرم می گفت با علم می توان به ثروت رسید
تو نوشته بودی علم بهتر است
شاید پدرت گفته بود تو از ثروت بی نیازی
او اما انشا ننوشته بود برگه ی او سفید بود
خودکارش روز قبل تمام شده بود !
معلم آن روز او را تنبیه کرد
بقیه بچه ها به او خندیدند
آن روز او برای تمام نداشته هایش گریه کرد
هیچ کس نفهمید که او چقدر احساس حقارت کرد
خوب معلم نمی دانست او پول خرید یک خودکار را نداشته
شاید معلم هم نمی دانست ثروت و علم گاهی به هم گره می خورند
گاهی نمی شود بی ثروت از علم چیزی نوشت
من در خانه ای بزرگ می شدم که بهار توی حیاطش بوی پیچ امین الدوله می آمد
تو در خانه ای بزرگ می شدی که شب ها در آن بوی دسته گل هایی می پیچید که پدرت برای مادرت می خرید
او اما در خانه ای بزرگ می شد که در و دیوارش بوی سیگار و تریاکی را می داد که پدرش می کشید !
سال های آخر دبیرستان بود
باید آماده می شدیم برای ساختن آینده
من باید بیشتر درس می خواندم و دنبال کلاس های تقویتی بودم
تو تحصیل در دانشگاه های خارج از کشور برایت آینده ی بهتری را رقم می زد
او اما نه انگیزه داشت نه پول، درس را رها کرده و دنبال کار می گشت
روزنامه چاپ شده بود
هر کس دنبال چیزی در روزنامه می گشت
من رفتم روزنامه بخرم که اسمم را در صفحه ی قبولی های کنکور جستجو کنم
تو رفتی روزنامه بخری تا دنبال آگهی اعزام دانشجو به خارج از کشور بگردی
او اما نامش در روزنامه بود روز قبل در یک نزاع خیابانی کسی را کشته بود !
من آن روز خوشحال تر از آن بودم که بخواهم به این فکر کنم که کسی؛ کسی را کشته است
تو آن روز هم مثل همیشه بعد از دیدن عکس های روزنامه آن را به کناری انداختی
او اما آنجا بود در بین صفحات روزنامه !
برای اولین بار بود در زندگی اش که این همه به او توجه شده بود !!!
چند سال گذشت
وقت گرفتن نتایج بود
من منتظر گرفتن مدارک دانشگاهی ام بودم
تو می خواستی با مدرک پزشکی ات برگردی همان آرزوی دیرینه ی پدرت
او اما هر روز منتظر شنیدن صدور حکم اعدامش بود !
وقت قضاوت بود
جامعه ی ما همیشه قضاوت می کند
من خوشحال بودم که مرا تحسین می کنند
تو به خود می بالیدی که جامعه ات به تو افتخار می کند
او شرمسار بود که سرزنش و نفرینش می کنند !
زندگی ادامه دارد ...
هیچ وقت پایان نمی گیرد ...
من موفقم من میگویم نتیجه ی تلاش خودم است !!!
تو خیلی موفقی تو میگویی نتیجه ی پشت کار خودت است !!!
او اما زیر مشتی خاک است مردم گفتند مقصر خودش است !!!
من، تو، او
هیچگاه در کنار هم نبودیم
هیچگاه یکدیگر را نشناختیم
اما من و تو اگر به جای او بودیم
آخر داستان چگونه بود ؟؟؟
هر روز از كنار مردمانی می گذریم كه یا من اند یا تو و یا او ؛
و به راستی نه موفقیت های من به تمامی از آن من است و نه تقصیرهای او همگی از آن اوست ...
جمله های عـالی از انـسان های عـادی
• خوشبختی یعنی بدست آوردن یک زندگی و تقسیم آن با دیگران!
• برای زندگی کردن دو راه وجود دارد. یکی اینکه گویی هیچ معجزه ای وجود ندارد و دیگری اینکه گویی همه چیز یک معجزه است.
• اگر میدانستید که افکارتان چقدر قدرتمند است، هیچگاه حتی برای یک بار دیگر هم منفی فکر نمی کردید!
• در یک رابطه بودن به معنای بوسیدن، قرار گذاشتن یا در دسترس بودن نیست. به معنای بودن با کسی است که شما را به گونه ای خوشحال کند که هیچ کس دیگری نتواند!
• فقط کسانی را در زندگیتان نیاز دارید که در زندگیشان نیازمند شما باشند.
• یک پسر میداند چیزی را که میخواهد چگونه بدست آورد و یک مرد میداند چیزی را که بدست آورده چگونه نگه دارد.
• ممکن است شاهزاده ام را پیدا کنم اما پـــدرم همیشه پادشاه من خواهد ماند!
• هیچگاه نمی توانید یک اشتباه را دو بار مرتکب شوید چرا که بار دوم دیگر آن یک اشتباه نیست بلکه یک "انتخاب" است.
• به خودتان اجازه ندهید توسط این سه چیز تحت کنترل درآیید: گذشته تان، مردم و پول.
• ذهن فراموش می کند اما دل همیشه بخاطرش می ماند.
• هرگز برای کسی که شما را می آزارد گریه نکنید... در عوض لبخند بزنید و به او بگویید، ممنون بخاطر اینکه به من فرصتی دادی تا کسی بهتر از تو را پیدا کنم!
• همیشه دنبال افرادی که کمترین اهمیت را در زندگی به ما می دهند می دویم. چرا به این کار پایان ندهیم و اطرافمان را نگاه نکنیم تا ببینیم چه کسانی دنبال ما می دوند؟
• همه افراد به عنوان یک انسان قابل احترامند اما از هیچکس نباید بت ساخته شود.
• اگر کسی را ترک می کنید لااقل به وی علتش را توضیح دهید؛ چون اینکه ببیند لایق یک توضیح ساده هم نبوده، دردناک تر از خود ترک شدن است.
• کسانی که زندگی خود را وقف بدست آورن منافع مادی و ثروت کرده اند به شما خواهند گفت که احساس خوشبختی را در اموال خود نمی یابند. خوشبختی هرگز انعکاس ثروتهای مادی یک شخص نیست، بلکه انعکاس ثروتهای معنوی و احساسی او است.
• 6 کلید یک رابطه موفق: دوستی، آزادی، صداقت، اعتماد، درک و گفتگو.
• اگر خدا دعاهای شما را مستجاب کند، ایمانتان را افزایش داده، اگر با تاخیر مستجاب کند، صبرتان را زیاد کرده و اگر مستجاب نکند، چیز بهتری برایتان در نظر دارد.
• کلمات، قدرت آزار دادن شما را ندارند، مگر اینکه گوینده آن برایتان بسیار عزیز باشد.
• هرگاه آماده بودید عاشق شوید، نه هرگاه که تنها بودید.
• دردناک ترین محبتها آنهایی است که با ریا، تزویر و تظاهر آمیخته است و لذت بخشترین محبتها آنهایی هستند که در عین کوچک بودن با خلوص نیت و با بی آلایشی همراه است.
• فرار کردن از مشکلات فقط فاصله رسیدن به راه حل را افزایش می دهد. آسانترین راه برای گریختن از مشکلات حل کردن آنها است.
• انسان نمی تواند اقیانوسهای جدید را کشف کند مگر اینکه شجاعت از دست دادن دیدن ساحل را داشته باشد.
• یک فرد موفق کسی است که بتواند از آجرهایی که دیگران به طرفش پرتاب کرده اند، ساختمانی محکم بنا کند.
• اگر نتوانید به یک خانم احترام بگذارید، حق صحبت کردن با وی را از دست خواهید داد.
• وقتی کسی را می بخشید، شخصی که بیشترین منفعت را می برد، خود شما هستید.
• سخن گفتن با خدا مانند صحبت کردن با یک دوست پشت تلفن است... ممکن است او را در طرف دیگر نبینیم، اما می دانیم که دارد گوش می دهد.
• کلمات بیش از آنچه که شما تصور می کنید تاثیر گذارند. همیشه پیش از صحبت کردن فکر کنید.
• گفتن خداحافظ به کسی که نمی خواهید بگذارید برود واقعاً دردناک است، اما حتی دردناک تر این است که از کسی که هیچگاه قصد ماندن نداشته بخواهید بماند.
• وقتی به کسی بطور کامل و بدون هیچ شک و تردیدی اعتماد می کنید، در نهایت دو نتیجه کلی خواهید داشت: شخصی برای زندگی یــــا درسی برای زندگی!
• همه مردم را "بعضی مواقع" میتوان فریفت و بعضی از مردم را برای "همه عمر" ! لیکن نمیتوان همه مردم را برای همه عمر فریب داد.
• بی خردی اسارت بدنبال دارد و خرد موجب آزادی و رهایی است.
• اگر باطل را نمی توان ساقط کرد می توان رسوا ساخت اگر حق را نمی توان استقرار بخشید می توان اثبات کرد طرح کرد و به زمان شناساند و زنده نگه داشت.
• آنجا که چشمان مشتاقی برای انسانی اشک میریزد، زندگی به رنج کشیدنش می ارزد.
• کاش در کتاب قطور زندگی سطری باشیم به یاد ماندنی، نه حاشیه ای فراموش شدنی ...
• همه اشیاء دارای قیمت هستند و این تنها انسان است که دارای حرمت و منزلت است.
• گوش شنونده همیشه در جست و جوی سخن خردمندانه و حکیمانه است.
• کسی به فرجام زندگی آگاه نیست، خداوند هم نیازی به عبادت بنده ندارد.
• چراغ مایه دفع تاریکی است و بدی جوهر تاریکی در زندگی آدمی است که از آن باید دوری جست.
• جهان تنها از کسی به نیکی یاد می کند، که به آبادانی کوشیده باشد.
• مردم به همان اندازه خوشبخت اند که خودشان تصمیم میگیرند.
• خوشبختی به سراغ کسی میرود که فرصت اندیشیدن در مورد بدبختی را نداشته باشد.
• دریا باش که اگر کسی سنگی به سویت پرتاب کرد سنگ غرق شود نه آنکه تو متلاطم شوی!
• دیروز چک باطله است و فردا چک وعده ای است. امروز است که تنها نقدینه شماست. آن را عاقلانه هزینه کنید ...
یکی از بهترین عکسهای آزمایش خطای دید است که تا بحال من دیده ام
|
>>>> نوشيدن آب سرد پس از غذا خوردن سرطان زاست
>>>>خوردن یک لیوان نوشیدنی خنک بنظر خیلی مطبوع میرسد . حال آنکه زمانی که شما آب سرد بعد از غذا میل میکنید آب سرد می تواند توده های چربی را که شما با غذا خورده اید سفت و منجمد کند . این عمل فرآیند هضم غذا را کند کرده و نیز زمانی که با اسید معده ترکیب می شود تجزیه شده و بسرعت توسط روده جذب می شود .حتی سریعتر از غذای جامد .
>>>> این ماده سطح روده را می پوشاند و تبدیل به چربی شده و محمل مناسبی برای سرطان می شود .. پس بهترین کار اینست که پس از خوردن غذا سوپ یا نوشیدنی گرم بخوریم ..
>>>> علائم مشترک حمله قلبی
>>>> یک تذکر درباره حمله قلبی اینست که باید بدانیم که هر حمله قلبی لزوما با درد در ناحیه بازوی چپ آغاز نمی شود . بهتر است که به درد شدید در ناحیه آرواره هم حساس باشیم .
>>>> شما ممکن است که در طول یک حمله قلبی هیچ احساس دردی در ناحیه قفسه سینه نداشته باشید اما تهوع و عرق کردن شدید هم از علائم رایج این بیماری است ..
>>>> شصت درصد افرادی که در خواب دچار حمله قلبی می شوند هرگز از خواب بیدار نمی شوند . اما درد در ناحیه آرواره میتواند هشدار دهنده باشد و شما را از خواب عمیق بیدار کند . بهتر است که مراقب باشیم . هرچه بیشتر بدانیم به ما شانس بیشتری برای زنده ماندن می دهد .
یک خانواده معروف در شهری در نزدیکی دریاچه میشیگان امریکا پسر 25 ساله خود را در حادثه آتش سوزی منزل در چهارم ژوئن امسال از دست داد. این پسر که دو هفته قبل از حادثه از دانشگاه Wisconsin-Madison فارغ التحصیل در رشته MBA شده بود ، برای دیدن خانواده اش به خانه می آید. بعد از صرف ناهار با پدر به اتاقش می رود تا قبل از آمدن مادرش به خانه و دیدن او، کمی استراحت کند. اما مدتی بعد همسایه ها با دیدن آتش به 911 زنگ می زنند. متاسفانه پسر خانواده در این حادثه جان خود را از دست می دهد . وقتی پلیس علت حادثه را جستجو می کند متوجه می شود که او از laptop در تخت موقع استراحت استفاده می کرده است. استفاده از لپ تاپ در تخت بدلیل اینکه فن دستگاه بسیار گرم می شود و قابلیت خنک کردن سیستم را نخواهد داشت گاز مونواکسید کربن تولید می کند که کشنده و بی بو است و موجب خفگی می شود. همچنین دستگاه آتش می گیرد و خانه می سوزد.
روی لینک بالا کلیک کنید
کرکره سياه رنگ سمت راست روی طرح را، آرام به سمت چپ بكشيدو به
طراحش آفرین بگویید!
|
• از دست دادن امیدی پوچ و محال، خود موفقیت و پیشرفتی بزرگ است. شکسپیر
• به گمان من انسان برای موفقیت در زندگانی باید بتواند در چهار زمینه استاد شود: مناسبات، تدارکات، نگرش و رهبری. جان ماکسول
• میزان بزرگی و موفقیت هر فرد بستگی به این دارد که تا چه حد می تواند همه نیروهای خود را در یک کانال بریزد. اریسون سووت ماردن
• موفقیت کلید شادی نیست، شادی کلید موفقیت است؛ اگر آنچه انجام می دهی دوست بداری، موفق خواهی بود. هرمن کین
• همه خوشبختی ها و موفقیت هایی که به من روی آورده، از درهایی وارد شده که آنها را به دقت بسته بودم. لرد بایرون
• موفقیت امر ساده ای است؛ نخست تصمیم بگیرید که به درستی چه می خواهید، آن گاه تصمیم بگیرید که در صورت رسیدن به آرزوها، بهای آن را بپردازید و بعد هم آن بها را پرداخت کنید. بانکر هانت
نظر فراموش نشه
تو نظر سنجی هم شرکت کنید
مطالب رو زیاد کردیم پس نظر رو فراموش نکنید ازتون ممنوون میشم تو نظر سنجی هم شرکت کنید
برخی میگویند بر اساس تقویم مایا وقتی یک روز در سه دور این تقویم مشترک باشد آخر دنیاست، در صورتی که تقویم مایا سه دور مختلف دارد که امکان مشترک بودن یک روز در این سه دور در بعضی سالها اتفاق عجیبی نیست.
همترازی خورشید و مرکز کهکشان و زمین نیز که برخی به عنوان توجیه علمی پایان دنیا بودن اعلام میکنند هر سال اتفاق میافتد.
تئوریهایی که برای این شایعه مطرح کردند اصلاً جدی نیست ولی یکی از پیشبینیهای آنها میتواند به واقعیت نزدیک باشد که این تئوری میگوید در ۲۱ دسامبر ۲۰۱۲ و پس از آن سطح آگاهی مردم جهان بالا میرود و مردم با ابعاد معنوی و روحانیت بیشتر آشنا میشوند.
اینکه عصر جهل به پایان برسد و عصر روشنایی، دانایی و خرد آغاز شود مسئله امیدوارکنندهای است و اصلاً ترسناک نیست. قرار نیست چیزی نابود شود ولی برخی کشورها نظیر کشور روسیه در شبکههای تلویزیونی خود به طور مداوم برنامههایی را به عنوان پایان دنیا پخش میکنند که این مسئله فقط سبب ترس و افسردگی در مردم میشود.
خوراکیهایی که باعث ایجاد ضعف در شما می شوند، باید قبل از شروع ورزش یا پیاده روی حذف کنید. به عنوان مثال:مدتی پیش به همراه یکی از دوستان کم خوراکم برای تمرین دو رفته بودیم ، هنوز بیش از یک یا دو مایل حرکت نکرده بودیم که دوستم خسته شد و گفت که می خواهد برگردد و نمی تواند ادامه دهد. از او پرسیدم آیا قبل از ورزش چیزی میل کرده یا نه؟ و او جواب داد:” بله اتفاقاً صبحانه نان شیرینی خورده ام.” گفتم:” همین؟” جواب داد :” بله ، من برای صبحانه زیاد وقت نمی گذارم”
و اینجا بود که متوجه شدم قبل از بازگشت باید یک سری مطالب را به دوست دونده خود یادآوری کنم. البته تعداد زیادی از دونده ها،دوچرخه سوارها،شناگرها، و کسانی که پیاده روی می کنند تا تناسب اندامشان را حفظ کنند، در مورد تغذیه مثل دوست بنده دچار اشتباه شده اند. اگر قبل از پیاده روی یا ورزش تغذیه مناسبی نداشته باشید ، زود دچار خستگی و حالت تهوع خواهید شد.
* یک لیوان نوشیدنی به همراه یک فنجان غلات صبحانه همراه با یک قاشقسوپخوری کشمش
* آرد جو که با ۴ اونس(۱۱۲ گرم) سویا ترکیب شده یا شیر کم چربی همراه با مقداری دارچین و شکر
* یک نان تست ساده همراه با ۲ قاشق چایخوری مربا، یک عدد موز، نصف
* فنجان برنج پخته شده که مقداری دارچین روی آن ریخته اید، به همراه ۸اونس(حدود ۲۰۰گرم) نوشیدنی
* ۳۰۰گرم کشمش
* ۲عدد نان شیرینی کوچک با پنیر کم چرب و ۲ قاشق سوپخوری گیلاس خشک شده
* یک فنجان موز اسلایس شده ( برش داده شده) همراه با ماست وانیلی
نظر فراموش نشه
«آلبرت انيشتين» در چهاردهم مارس 1879 در شهر «اولم» واقع در ناحيه «ورتمبرگ» آلمان متولد شد. وقتي كه آلبرت يك ساله بود، خانواده وي از اولم عازم مونيخ گرديدند. پدر آلبرت، هرمان انيشتين، كارخانه كوچكي براي توليد محصولات الكتروشيميايي داشت و با كمك برادرش كه مدير فني كارخانه بود، از آن بهره برداري مي كرد. وي از لحاظ عقايد سياسي با حكومت پروسي ها مخالفت داشت، اما امپراتوري جديد آلمان را ستايش مي كرد و صدر اعظم آن « بيسمارك » و ژنرال « مولتكه » و امپراتور پير يعني « ويلهم اول» را مورد تجليل قرار مي داد. مادر انيشتين كه پائولين كوخ نام داشت، بيش از پدر زندگي را جدي مي گرفت و از احساسات هنرمندانه اي برخوردار بود.
آلبرت كوچولو به هيچ عنوان كودك اعجوبه اي نبود و حتي مدت زيادي طول كشيد تا سخن گفتن را بياموزد؛ بطوريكه پدر و مادرش وحشت زده شدند كه مبادا فرزندشان ناقص و غيرعادي باشد. اما بالاخره شروع به حرف زدن كرد، ولي غالباً ساكت و خاموش بود و هرگز بازيهاي عادي كودكان را دوست نداشت. تحصيلات ابتدائي خود را طبق تعاليم كاتوليك گذراند و از آن لذت فراوان برد و حتي در دروسي كه به شرعيات و قوانين مذهبي كاتوليك بستگي داشت، چنان قوي شد كه توانست در هر مورد كه همشاگردانش قادر نبودند به سوالهاي معلم جواب دهند، به آنها كمك كند. انيشتين جوان در ده سالگي مدرسه ابتدائي را ترك كرد و در شهر مونيخ به مدرسه متوسطه « لوئيت پول» وارد شد.
ذوق هنري
ذوق هنري انيشتين چنان بود كه وقتي در سن پنج سالگي، پدرش قطب نمايي جيبي را به او نشان داد، خاصيت اسرار آميز عقربه مغناطيسي تأثير عميقي بر وي گذاشت. زماني كه انيشتين پانزده ساله بود، حادثه اي اتفاق افتاد كه جريان زندگي او را به سمت جديدي سوق داد. پدر او در كار تجارت با مشكلاتي مواجه شد و صلاح را در آن ديد تا كارخانه خود را در مونيخ بفروشد و جاي ديگري را براي كسب و كار خود ترتيب دهد. از آن جا كه وي خوش بين و علاقمند به كسب لذت بود، تصميم گرفت به كشوري مهاجرت كند كه زندگي در آن با سعادت بيشتري همراه باشد و به اين منظور، ايتاليا را انتخاب كرد و در شهر ميلان مؤسسه مشابهي را ايجاد نمود. هنگاميكه وارد شهر ميلان شدند، آلبرت به پدر خود گفت كه قصد دارد تابعيت كشور آلمان را ترك گويد، اما آقاي هرمان به وي تذكر داد كه اين كار زشت و نابهنجار است.
دوران دانشجويي
در اين دوران، مشهورترين مؤسسه فني در اروپاي مركزي به استثناي آلمان، مدرسه دارالفنون سوئيس در شهر زوريخ بود. آلبرت در امتحان ورودي اين مؤسسه شركت كرد، ولي بخاطر اينكه درعلوم طبيعي اطلاعات وسيعي نداشت، پذيرفته نشد. با اين حال، مدير دارالفنون زوريخ تحت تأثير اطلاعات وسيع او راجع به رياضيات واقع شد و از وي درخواست كرد تا ديپلم متوسطه اي را كه براي ورود به دارالفنون لازم است، در يك مدرسه سوئيسي بدست آورد و او را به مدرسه ممتاز شهر كوچك « آرائو » كه با روش جديدي اداره مي شد، معرفي كرد. وي بعد از يك سال اقامت در مدرسه مذبور، ديپلم لازم را بدست آورد و در نتيجه، بدون امتحان در دارالفنون زوريخ پذيرفته شد. با اين كه درس هاي فيزيك دارالفنون از هيچ گونه عمق فكري برخوردار نبود، اما حضور در آنها آلبرت را تحريك كرد تا آثار استادان كلاسيك فيزيك نظري از قبيل بولترمان، ماكسول و هوتز را با حرص عجيبي مطالعه كند. آلبرت درست در اواخر قرن 19، تحصيلات خود را به اتمام رساند و با مسأله مهم كسب شغل مواجه گرديد. از آنجا كه نتوانست مقام تدريس در مدرسه پلي تكنيك را بدست آورد، تنها راه باقي مانده اين بود كه چنين شغل و مقامي را در يك مدرسه متوسطه جستجو كند.
در سال 1910 ، آلبرت بيست و يك سال داشت و تابعيت سوئيس را بدست آورده بود. وي داوطلب شغل معلمي خصوصي گرديد و پذيرفته شد. انيشتين از كار خود راضي بود؛ چرا كه مي توانست به پرورش جوانان بپردازد، اما بزودي متوجه شد كه معلمان ديگر نيكي را از او ضايع و فاسد مي كنند و اين شغل را ترك كرد. بعد از مدتي، در دفتر ثبت اختراعات مشغول به كار شد و به شهر« برن» انتقال يافت. كمي بعد از انتقال به شهر برن، با ميلواماريچ همشاگردي قديم خود در مدرسه پلي تكنيك ازدواج كرد و حاصل آن دو پسر بود كه اسم پسر بزرگتر را آلبرت گذاشتند. كار انيشتين در دفتر اختراعات خالي از لطف نبود و حتي بسيار جالب به نظر مي رسيد. او وظيفه داشت، اختراعاتي را كه به دفتر مذبور مي آوردند، مورد آزمايش اوليه قرار دهد. شايد تمرين در همين كار موجب شده بود كه وي با قدرت خارق العاده و بي مانند، بتواند نتايج اصلي و اساسي هر فرض و نظريه جديدي را به سرعت درك و استخراج كند؛ چرا كه انيشتين به قوانين كلي فيزيك علاقه داشت و به حقيقت درصدد بود تا ميدان وسيع تجارت را به وجهي منطقي استنتاج كند.
در اواخر سال 1910 كرسي فيزيك نظري در دانشگاه آلماني پراگ خالي شد. انتصاب استادان اين قبيل دانشگاهها طبق پيشنهاد دانشكده بوسيله امپراتور اتريش انجام مي گرفت كه معمولاً حق انتخاب خويش را به وزير فرهنگ واگذار مي كرد. تصميم قطعي براي انتخاب داوطلب، قبل از همه، برعهده فيزيكداني به نام « آنتون لامپا » بود و او براي انتخاب استاد، دو نفر را مد نظر داشت كه يكي از آنها « كوستاويائومان» و ديگري « انيشتين» بود. يائومان اين پيشنهاد را رد كرد و انيشتين پس از كش و قوس هاي فراوان، اين مقام را پذيرفت. دو ويژگي انيشتشن موجب شد كه استاد زبردستي گردد : نخست اينكه، علاقه فراواني داشت تا براي عده بيشتري از همنوعان خود و بخصوص كساني كه در حول و حوش او مي زيستند، مفيد باشد. ويژگي دوم، يعني ذوق هنريش، وي را وا مي داشت كه افكار عمومي خود را به نحوي روشن و منطقي مرتب سازد. از سوي ديگر، روش تنظيم آنها به نحوي بود كه چه خود او و چه مستمعان از نظر جهان شناسي نيز لذت ببرند.
عزيمت از پراگ
انيشتين در مدتي كه در پراگ تدريس مي كرد، نه تنها نظريه جديد خود را بنا نهاد، بلكه با شدت بيشتري، نظريه خود درباره كوآنتوم نو را كه در شهر برن شروع كرده بود، توسعه داد. با همه اين تفاصيل، انيشتين به دانشگاه پراگ اطلاع داد كه در خاتمه دوره تابستاني سال 1912 اين دانشگاه را ترك خواهد كرد. عزيمت ناگهاني انيشتين از پراگ، سر و صداي زيادي را در اين شهر بوجود آورد. در سر مقاله بزرگترين روزنامه آلماني شهر پراگ نوشته شد :
« نبوغ و شهرت فوق العاده انيشيتن باعث شد كه همكارانش او را مورد شكنجه و آزار قرار دهند و به ناچار شهر پراگ را ترك كرد ». انيشتين عازم شهر زوريخ گرديد و در پايان سال 1912در سمت استاد مدرسه پلي تكنيك زوريخ مشغول به كار شد. شهرت انيشتين تا بدانجا رسيده بود كه بسياري از مؤسسات و سازمانهاي علمي جهان علاقه داشتند كه وي بعنوان عضو وابسته با مؤسسه ايشان در ارتباط باشد. مقامات رسمي آلمان، سالها كوشش مي كردند كه شهر برلن نه فقط مركز قدرت سياسي و اقتصادي، بلكه در عين حال كانون فعاليت هنري و علمي نيز محسوب گردد؛ بهمين جهت از انيشتين دعوت بعمل آوردند. انيشتين مدت كمي بعد از ورود به برلن، از همسر خويش هيلوا كه از جنبه هاي مختلف با او توافق نداشت، جدا گرديد. هنگاميكه به عضويت آكادمي پادشاهي انتخاب شد، سي و چهار سال سن داشت و نسبت به همكاران خود كه از او مسن تر بودند، بيش از حد جوان مي نمود.
فعاليت اصلي انيشتين در برلن اين بود كه با همكاران خويش و يا دانشجويان رشته فيزيك، درباره كارهاي علمي مصاحبه و مذاكره نموده و آنها را در تهيه برنامه علمي راهنمايي كند. هنوز يكسال از اقامت انيشتين در برلن نگذشته بود كه در ماه اوت 1914 جنگ جهاني شروع شد. در طي جنگ جهاني اول ، روزنامه هاي برلن همه روزه از وقايع جنگ و شروع فتوحات ارتش آلمان سخن مي گفتند. در عين حال، انيشتين در منزل خود با دختر عمه خويش الزا آشنايي پيدا كرد. الزا زني مهربان و خونگرم بود و از شوهر مرحوم سابق خود دو دختر داشت؛ با اين حال، انيشتين با او ازدواج كرد. جنگ بين المللي و شرايط معرفت النفسي كه در نتيجه آن بر دنياي علم تحصيل گرديد، مانع از آن نشد كه انيشتين با حرارت فوق العاده به توسعه و تكميل نظريه ثقل خويش بپردازد و با پيمودن راه تفكري كه در پراگ و زوريخ در پيش گرفته بود، در سال 1916 توانست نظريه اي براي ثقل ارائه دهد. وي جاذبه عمومي را بنا نهاد كه به كلي مستقل از نظريه هاي گذشته و از نظر منطقي داراي وحدت كامل بود.
اهميت نظريه جديد به زودي مورد تأييد و توجه دانشمنداني واقع گرديد كه داراي قدرت خلاق علمي بودند. تأييد تجربي نظريه انيشتين، توجه عموم مردم را نيز به شدت جلب كرده بود. از اين پس، ديگر انيشتين مردي نبود كه فقط مورد توجه دانشمندان باشد. به زودي، او نيز همچون زمامداران مشهور ممالك ، بازيگران بزرگ سينما و تئاتر، شهرت عام بدست آورد.
مسافرتهاي انيشتين
تبليغات مخالف و حملاتي كه عليه انيشتين مي شد، موجب گرديد كه در تمام ممالك جهان و در همه طبقات اجتماعي، توجه عموم مردم به سوي تئوريهاي او جلب شود. در اين زمان، انيشتين ابتدا به هلند و سپس به كشورهاي چكسلواكي، اسپانيا، فرانسه، روسيه، اتريش، انگليس، آمريكا و بسياري از كشورهاي ديگر سفر كرد. اما نكته قابل توجه اين است كه وقتي انيشتين و همسر او به بندرگاه نيويورك رسيدند، با استقبال شديد و تظاهرات پرشوري مواجه شدند كه به احتمال قوي نظير آن هرگز هنگام ورود يكي از دانشمندان رخ نداده بود .
انيشتين به آسيا و كشورهاي چين، ژاپن و فلسطين سفر كرد و اين خاتمه سفرهاي او بود. وي درسال 1924 بعد از مسافرتهاي متعدد به اكناف جهان، بار ديگر در برلن مستقر گرديد. حملات همچنان بر عليه او ادامه داشت و نظريات او را بعنوان بيان افكار قوم يهود و به سوي فاشيسم مي دانستند. از اين رو، انيشتين به شهر پرينستون در آمريكا رفت. در سال 1936 همسرش الزا از دنيا رفت و خواهر انيشتين كه در فلورانس بود، به شهر پرينستون نزد برادرش آمد. در همين دوران، انيشتين تابعيت كشور آمريكا را پذيرفت. وي در سال 1945 طبق قانون بازنشستگي، مقام استادي مؤسسه مطالعات عالي پرينستون را ترك كرد، ولي اين تغيير سمت رسمي، تغييري در روش زندگي و كار او به وجود نياورد. او كماكان در پرينستون بسر مي برد و در مؤسسه مذبور به تحقيقات خود ادامه مي داد.
آخرين سالهاي زندگي انيشتين
دوران تحقيق در شهر پرينستون آميخته با اضطراب بود. هنوز ده سال ديگر از زندگي انيشتين باقي مانده بود؛ ليكن اين دوره ده ساله، درست مصادف با عهد بمب اتمي بوده و بشريت، تمرين و آموزش خود را در اين زمينه آغاز نمود. بنابراين، مسأله واقعي كه براي او مطرح شد، موضوع چگونگي پيدايش بمب اتمي نبود.
سرانجام در روز هجدهم آوريل 1955 بزرگترين دانشمند و متفكر قرن بيستم ، پيغمبر صلح و حامي محنت ديدگان جهان، مردي كه احتمالأ همراه با ناپلئون و بتهوون مشهورتر از همه مردان جهان بوده است، در شهر پرينستون واقع در ممالك متحده آمريكاي شمالي از زندگي، تفكر و مبارزه دست كشيد و درگذشت.
در پايان به اظهار نظر برخي از مشاهير درباره انيشتين مي پردازيم :
«پيشرفتي كه انيشتين درباره طبيعت، نصيب معرفت ما كرد، از قدرت جهان امروز خارج است. فقط نسل هاي آينده مفهوم واقعي آن را درك خواهند كرد». «دكتر هارولددوز، رئيس دانشگاه پرينستون در آمريكا ».
«وي دانشمند بزرگ اين عصر و به واقع يكي از جويندگان عدالت و راستي بود كه هرگز با نادرستي و ظلم مصالحه نكرد».« جواهر لعل نهرو، نخست وزير هند».
مغز مردها سريعتر از مغز زنان پير ميشود:
محققان "سيستم بهداشتي هنري فورد" مدركي كشف كردهاند كه نشان ميدهد مغز مردها با مسن شدن سريعتر از مغز زنان كوچك ميشود.پايگاه اينترنتي ساينس ديلي گزارش داد طبق مطالعهاي كه در شماره فوريه نشريه "آرشيو نورولوژي" چاپ شده است، كوچك شدن مغز كه معمولا با پيري صورت ميگيرد در مردان شاخص تر از زنان است.دكتر "سي. ادوارد كوافي" رييس "بخش روانپزشكي هنري فورد" و محقق برتر اين مطالعه گفت: "ما دريافتيم كه كوچك شدن مرتبط با سن مغز در سه منطقه از مغز مردان كه در تفكر، برنامهريزي و حافظه دست دارند، بيشتر از زنان بود."وي افزود: "تاثيرات پيري در ساير مناطق مغز نيز ديده شد اما در آن مناطق اين تاثيرات در زنان و مردان مشابه بود."محققان در اين مطالعه براي اندازهگيري اندازه مغز 330 مرد و زن سالم بالاي 66 سال از تصويربرداري ام.آر.آي استفاده كردند.
دكتر كوافي گفت: "مدتي است پي بردهايم كه مردان براي ابتلا به اختلالات مغزي مرتبط با افزايش سن، مانند از دست دادن حافظه و بيماري آلزايمر مستعدتر از زنان هستند. اين يافتهها ممكن است توضيحي براي اين تفاوتهاي جنسيتي ارائه دهند."
چاي سرد ننوشيد:
چاي سرد به علت داشتن مقادير زيادي از ماده (اگزالات) مي تواند منجر به ايجاد سنگ کليه شود.
اين پشنهاد خصوصا در مورد ييماراني موءثر است که به آنها توصيه مي شود براي دفع سنگ کليه خود چاي ننوشند.
محققان علوم تغذيه معتقدند با آنکه مصرف چاي داغ در فصل گرما خصوصا براي کساني که مجبور به نوشيدن مقادير فراوان چاي هستند خوشايند نيست اما مصرف چاي سرد نيز براي آنان بسيار خطرناک بوده و باعث تشديد علائم بيماري مي شود به نظر مي رسد براي چنين بيماراني هيچ نوشيدني جايگزين آب نباشد.
پژوهشگران توصيه ميکنند:
والدين به نوزادان پستانک ندهند
پژوهشگران توصيه ميکنند ؛ والدين به نوزاداني که زياد مبتلا به عفونت گوش ميشوند، پستانک ندهند. به گزارش ايسنا، بر اساس نتايج يك تحقيق پنج ساله بر روي نوزادان در هلند مشخص شد آنهايي که پستانک ميمکند،10 برابر بيشتر از بقيه دچار عفونتهاي گوش ميشوند.
چاقي خطر نابينايي را تشديد ميكند:
نتايج تحقيقات جديد نشان داده است كه مصرف مولتي ويتامينإها ميتواند در پيشگيري از كاهش قدرت بينايي و يا نابينايي موثر باشد. به گزارش ايسنا، آمارها حاكي از آن است كه در حال حاضر بيش از 30 ميليون فرد بزرگسال بالاي 40 سال به انواع مختلفي از بيماريهاي چشمي چون آب مرواريد، گلوكوم يا آب سياه و نارسايي چشمي ناشي از ديابت مبتلا هستند كه به همين خاطر در معرض خطر از دست دادن بينايي خود قرار دارند.
كوچكترين سيم جهان ساخته شد:
گروهي از دانشمندان استراليايي موفق به ساخت كوچكترين سيم در جهان شدند كه سيمي با پوشش سليسيومي به عرض چند اتم است. ساخت اين سيم ميتواند زمينهاي براي توليد نسل آينده رايانه ها باشد.
آلو، كاهنده حرارت دروني:
آلو ميوهاي مقوي، خوشطعم، لذيذ و پرانرژي بوده كه كالري آن بسيار بالاست و در رنگها و اندازههاي گوناگون وجود دارد. معموليترين آنها آلوي زرد، آلوي بخارا، آلوي سياه و آلوچه وحشي است كه مواد تشكيلدهنده آنها تقريبا يكي است و خواصي مشابه دارند.